پیشتازان فضا؛ میلیاردرهایی که به آسمان چشم دوخته‌اند:

سفر به فضا از آرزوهای دور و دراز بشر است، رویایی که بارها در کتاب‌ها و فیلم‌های تخیلی محقق شده و شماری از فضانوردان هم آن را تجربه کرده‌اند. حالا اما تعدادی از بزرگ‌ترین غول‌های کارآفرین دنیا به طور جدی دنبال فراهم کردن سفر ارزان و تفریحی به فضا هستند.در میان آن‌ها نام افرادی مانند ایلان ماسک، جف بزوس و ریچارد برانسون هم به چشم می‌خورد؛ کسانی که پول‌شان را از سایر صنایع به دست آورده‌اند.این افراد اکنون به سختی در صنایع فضایی مشغول رقابت شده‌اند. رقابتی همراه با بلندپروازی‌هایی مانند گسترش گردش‌گری فضایی و امکان حضور دائمی بشر روی ماه و حتی مریخ.در این میان خبر بد برای این کارآفرینان، کاهش بودجه پروژه‌های فضایی از سوی دولت آمریکا است. در نتیجه شرکت‌هایی مانند اسپیس‌اکس و بلو اوریجین حالا وارد بخشی از پروژه وسوسه‌آمیز فضایی-نظامی آمریکا در واکنش به جاه‌‌طلبی‌های چین و روسیه شده‌اند. پروژه‌هایی که گفته می‌شود ارزش آن تا سال ۲۰۴۰ دست‌کم به هزار میلیارد دلار می‌رسد.حالا سئوال این است که چنین شرکت‌هایی امیدوارند که چه تغییرات بزرگی در آینده ما به وجود آوردند و افراد پشت آن‌ها چه کسانی هستند؟

جف بزوس: بلو اوریجین

جف بزوس، بنیان‌گذار آمازون و ثروتمند‌ترین مرد جهان، یکی از اولین میلیاردرهایی بود که با تاسیس شرکت بلو اوریجین در سال ۲۰۰۰ وارد مسابقه "گردش‌گری فضایی" شد.او در مقایسه با رقبای تجاری‌اش بیشتر به این معروف است که از ایده‌ها و فعالیت‌هایش حسابی حمایت می‌کند. شرکت به دنبال شکست در راه‌اندازی و مشکلات موتورهای "بی‌ای۴" ناکام بود و بزوس از سال ۲۰۱۶ مجبور شده که سالانه یک میلیارد دلار از سهامش در آمازون را بفروشد تا بلو اوریجین بتواند به کارش ادامه دهد.هدف این شرکت هم مانند رقیبش اسپیس‌اکس، ارزان کردن سفرهای فضایی با استفاده از موشک‌هایی با قابلیت استفاده مجدد است. در گذشته هر موشک پس از ماموریتش از بین می‌رفت.سه سال پیش بلو اوریجین تبدیل به اولین شرکتی شد که توانست یک موشک را سالم روی زمین فرود آورد. همین موشک که "نیو شپرد" نام دارد، پس از پنج ماموریت دیگر هم سالم روی زمین فرود آمده است. هرچند که ایلان ماسک در شبکه‌های اجتماعی مدعی شد که این‌ها " پرواز زیر مداری" (هنگامی که یک موشک از جو خارج شود اما در مدار زمین قرار نگیرد و دوباره به جو زمین برگردد) بوده‌اند.بلو اوریجین حالا اوج گرفته است و در کنار بستن قراردادهایی جذاب با دولت آمریکا، اخیر از این دولت گواهی امنیت ملی هم گرفته است.اوایل سال ۲۰۱۸ این شرکت همراه با "نورثرپ گرامن" و "یونایتد لانچ آلیانس" از سوی نیروی هوایی آمریکا برای گسترش موشک‌هایی با استفاده نظامی انتخاب شدند. سهم هرکدام از شرکت‌ها ۱۰۹ میلیون دلار شد.بزوس قرار است "توریست‌های فضایی" را راهی پروازهای زیر مداری کند. شرکت بلو اوریجین می‌گوید، بلیت‌ها از سال ۲۰۱۹ فروخته می‌شوند و یکی از منابع داخلی شرکت هم گفته است قیمت بلیت تا ۳۰۰۰۰۰ دلار هم می‌رسد.یکی دیگر از بلند‌پروازی‌های آینده بزوس همکاری با ناسا برای سکونت دائمی بشر روی ماه است.

ایلان ماسک: اسپیس‌اکس

ایلان ماسک، تاجر متولد آفریقای جنوبی شرکت اسپیس‌اکس را در سال ۲۰۰۲ با ۱۰۰ میلیون دلار راه انداخت. او این پول را از شرکت پی‌پل که یکی از بنیان‌گذارانش بود، وارد این تجارت کرد.این شرکت تا الان نزدیک به ۷۰ موشک شلیک کرده و توانسته با ناسا، نیروی هوایی آمریکا و سازمان فضایی آرژانتین برای قراردادن ماهواره‌ها در جو زمین و کمک به تعمیر ایستگاه‌های بین‌المللی فضایی قرارداد ببندد.اسپیس‌اکس همچنین نسبت به شرکت‌های بلو اوریجین و ویرجین گالاکتیک جسورتر بوده و تا عمق ۳۵۰۰۰ کیلومتری فضا پیش رفته است.ولی آقای ماسک هم در این زمینه ناکامی‌هایی داشته است. تعدادی از موشک‌ها در هنگام شلیک منفجر شدند و به همراه باری که داخل‌شان بود، نابود شدند؛ از جمله یک ماهواره جاسوسی برای ارتش آمریکا.ایلان ماسک به ترفند‌های تبلیغاتی‌اش برای پوشاندن ناکامی‌ها و برجسته کردن موفقیت‌ها مشهور است. سال ۲۰۱۷ او ویدئویی از پشت صحنه ناکامی‌ها در شلیک و فرود آمدن موشک‌های شرکت همرسانی کرد و عنوان آن را "تصاویری از انفجارهای حماسی" گذاشت. اسپیس‌اکس همچنین یک دستگاه خودرو تسلا را در راستای بخشی از برنامه موشکی فالکون به فضا فرستاده است.ماسک هم مانند بلو اوریجین می‌خواهد روزی خط پرواز هوایی به فضا راه بیاندازد. اوایل سال ۲۰۱۸ او اعلام کرد که یوساکو مائه‌زاوا، میلیاردر ژاپنی، نخستین "توریست ماه" اسپیس‌اکس خواهد بود.با این حال یکی از اهداف اصلی اسپیس‌اکس فرستادن انسان به مریخ و مستعمره کردن این سیاره است. ایلان ماسک قبلا گفته که "می‌خواهد در مریخ بمیرد."

ریچارد برانسون: ویرجین گالاکتیک

ریچارد برانسون، غول تجارت بریتانیا یکی از اعضای جدید باشگاه سرمایه‌گذاری در فضا است. او سال ۲۰۰۴ شرکت ویرجین گالاکتیک را راه انداخت.در حالی که رقبا روی نفوذ بیشتر به عمق فضا تمرکز کرده‌اند، آقای برانسون مشغول ساختن "سفینه‌های فضایی" با قابلیت استفاده مجدد است تا بتواند افراد و وسایل را راهی پروازهای زیر مداری کند.ویرجین گالاکتیک فروش بلیت‌های ۲۵۰۰۰۰ دلاری به افراد مشهوری مانند جاستین بیبر (خواننده پاپ) را آغاز کرده است. این شرکت همچنین توانسته سرمایه‌گذاران مختلف از جمله شرکت‌های اماراتی را به حضور در پروژه‌هایش ترغیب کند.سال ۲۰۱۴ به دنبال انفجار یک سفینه طی پروازی آزمایشی در کالیفرنیا شرکت ویرجین گالاکتیک در سرخط خبرها قرار گرفت. حادثه‌ای که در آن یک خلبان کشته و دیگری مجروح شد. این سانحه عقب‌گردی بزرگ در تلاش‌های ویرجین گالاکتیک برای تبدیل شدن به اولین شرکتی بود که به فضا گردش‌گر می‌فرستد.البته شرکت پس از آن پروازهایی آزمایشی موفقی داشته و اوایل اکتبر هم ریچارد برانسون گفت که شرکت "نه در ماه‌های آینده که در هفته‌های بعد در فضا خواهد بود."

اقتصاددانان وتفاوت دیدگاه ها:

تفاوت دیدگاه اقتصاد دانان بسیار زیاد است اگر اقتصاد" یک علم" است انتظار اصولی بر این است عالمانش که بر رفتار آن اشراف دارند دیدگاه یکسان و مشابهی در مورد آن داشته باشند

گاهی میزان اختلاف بین اقتصاد دانان آنقدر زیاد است که این ذهنیت را ایجاد میکند که گونه های مختلف اقتصاد وجود داشته (منظور گرایش ها و مکاتب اقتصادی نیست )
که هر اقتصاددانی یکی از آن گونه ها را شناخته تفسیر و توضیح می دهد. و یا آنکه هیچ کسی بطور کامل اقتصاد را نشناخته بلکه بر مبنای بخشی که شناخته است ،کل آن را توضیح داده و تفسیر میکند
اختلاف دیدگاه زیاد درتوضیح وضعیت اقتصادی و راه حل های درمان مشکلات آن میتواند منجر به بی اعتمادی تصمیم گیران و احاد جامعه به علم اقتصاد و اقتصاد دان شود و توصیه های آنها جدی گرفته نشود .
بنظرم جهت کاهش بی اعتمادی و بی بهره ماندن کشور از دست آوردهای علم اقتصاد باید راه حلی یافت
شاید تشکیل تیم های مختلف اقتصادی و انتشار نظرات آنها کمک کننده باشد.
بنظر میرسد اقتصاد را باید از دست افراد شاخص و بسیار محترم ، نجات داده و به تیم های اقتصادی واگذار کرد.

سوئیفت_ خرید خارجی:

➖ قسمت چهارم:

۱- قابلیت اطمینان:
طراحی سیستم سوئیفت به نحوی بوده که درصد اشتباه در آن بسیار اندک است و در صورتی که مشخصه پیام به‌طور صحیح و مطابق با استانداردها تنظیم نشود، سیستم از قبول آن خودداری می‌کند.

▫️سوئیفت ادعا می‌کند که در حدود ۹۹/۹۹ درصد قابل اطمینان است، علت وجودی این ادعا مفقود نشدن یک پیام سوئیفتی از اول تأسیس در این شبکه است.

▫️بنابراین با حجم زیاد پیام‌ها قابلیت اطمینان به سیستم نزدیک به صد در صد است.

۲ - امنیت:
 پیام‌های مبادله شده به صورت خودکار مخابره می‌شوند و متن پیام‌ها تا رسیدن به مقصد پراکنده و نامفهوم است و دسترسی به پیام‌ها توسط افراد غیرمجاز میسر نیست.

▫️از نظر امنیتی در مقایسه با تلکس مزایای زیر را می‌توان برشمرد:

الف - در سیستم رمزدهی تلکس چهار یا پنج عامل از قبیل بانک دریافت کننده، تاریخ ارسال پیام، شماره ردیف پیام، مبلغ و نوع ارز در محاسبه رمز به کار برده می‌شود.

▫️از این رو زمانی که پیام رمزداری در اختیار مشتری قرار می‌گیرد، رمز را محو می‌کند تا مشتری نتواند رمز را کشف کند، زیرا اگر کسی تا حدودی به علم ریاضی آشنا باشد، با در دست داشتن چندین پیام رمزدار مبادله شده بین دو بانک قادر به کشف رمز خواهد بود.

▫️در سوئیفت ابتدا باید کلید رمز سوئیفت بین دو کارگزار رد و بدل شده باشد و رمز با به کارگیری یک الگوریتم (Algorithm) پیچیده ریاضی که کلیه حروف پیام از آغاز تا پایان در محاسبه رمز به کار گرفته می‌شوند، محاسبه و به پیام اضافه می‌کند و در مقصد سيستم رمز را كنترل و در صورت صحت تأييد می‌کند.

▫️به عبارتی عمل رمزدهی و کشف رمز به صورت خودكار به وسیله سیستم انجام می‌گیرد.

▫️علاوه بر رمز یاد شده، رمز دیگری نیز به وسیله سوئیفت به پیام اضافه می‌شود و نشان دهنده‌ی این است که پیام تحویل شده کاملاً مطابق با پیام دریافتی بوده است.

خردورزی همگانی:

خردورزی همگانی ارکانی دارد؛ از جمله اینکه فرآیندهای تصمیم‌گیری براساس «برآیند دانش کشور» باشد؛ به این معنا که حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و صاحبنظران اعم از روحانی و غیرروحانی درگیر مسائل روز کشور باشند.اگر بخواهد جامعه اسلامی شکل بگیرد، آنجا در خصوص مسأله‌ای مثل بهداشت و تنظیم خانواده یک فقیه به تنهایی نمی‌تواند نظر دهد و باید مجموعه‌ای از اهالی فکر دور هم جمع شده و با هم گفت‌وگو کنند تا تصمیمات درستی اتخاذ شود و برای این گفت‌وگوها دو شرط قائل می‌شوند: نخست اینکه، گفت‌وگوکنندگان، آزاده باشند، یعنی از هرگونه روابط قدرت، محدودیت‌ها و مناسبات حکومتی، صنفی و طبقاتی رها باشند و دوم اینکه، به یک زبان مشترک برسند. به‌زعم ایشان، اگر در جریان چنین گفت‌وگوهایی، این شروط محقق نشود ما با «اضطراب‌های گفتمانی» .جامعه اسلامی، جامعه «به من‌چه» و «به تو چه» نیست و همه می‌توانند و باید اظهارنظر کنند، آنچه که باید قاعده‌مند شود، میزان «دخالت» است، وگرنه نظارت مستمر شهروندان جزو   واجبات حکومت اسلامی است.شهروند ما بایستی فرصت کافی برای مطالعه و شرکت در جلسات مختلف را داشته باشد تا بداند که در جامعه‌اش چه می‌گذرد.

کتاب بهداشت و تنظیم خانواده دکتر شهید بهشتی

فرارها و معافیتهای مالیاتی:

دولت باید ببیند آیا فرار مالیاتی بخش خصوصی بیش تر است یا دستگاه هایی که از منابع دولتی استفاده می کنند. بخش خصوصی ممکن است فرار مالیاتی داشته باشد و از راه های فرار استفاده کنند اما میزان و حجم آن در مقایسه با بخش هایی که از منابع عمومی استفاده می کنند بسیار کمتر است.برای کاهش درآمدهای مالیاتی به ویژه از سوی بخش دولتی و یا شبه دولتی نیز میتوان دو عامل اصلی را نام برد: عامل اول نفوذی که این نوع از نهادها درون قدرت دارند و خود را به شکل های مختلف معاف می کنند و عامل دوم قدرت چانه زنی. نهادهای دولتی قدرت چانه زنی بالایی به شکل های مختلف پیدا می کنند و خود را از مالیات ها معاف می کنند.در حالی که بخش خصوصی این دو قدرت را ندارد، در نتیجه بخش خصوصی را خارج می کنند. به این ترتیب دولت هرروز ناکارامدتر شده و کسری بودجه بحران افرین می شود. از سویی هزینه های دولت هم قابل کنترل نیست و از سویی درامدهای مالیاتی هم از بخش های شبه دولتی و دولتی بسیار کاهش می یابد. برای مثال امروز شرکت هایی که وابسته به آستان قدس هستند با منطق نفوذ و قدرت چانه زنی مالیات نمی دهند.

شرایط انتخاب پادشاه در آن دوران به گونه ای بود که نباید زمین داشته باشد. چون کسی که زمین داشته باشد بجای آن که به فکر منافع بقیه باشد به فکر منافع و ملزومات زمین خود خواهد بود و سیاست ها را به آن سمت می برد چون ذینفع است. همچنین نباید فعالیت بازرگانی داشته باشد چون این فرد به دنبال حداکثر کردن سود خود بوده و سعی می کند کالای خود را گرانتر به مردم بفروشد. در حالی که وظیفه کسی که در مسئولیت حاکمیتی قرار دارد رفاه عمومی است. بنابراین اگر بخواهیم این مثال را به روز کنیم، کسی که مسئولیت زیادی در سطوح حاکمیتی و مدیریتی دارد نباید فعال اقتصادی و ذینفع باشد چرا که ناخودآگاه از رانت اطلاعاتی، رانت نفوذ و قدرت چانه زنی استفاده خواهد کرد. راه حل و یا راهکار پیش گیری این است که هیچ کدام از مسئولان در هیچ فعالیت اقتصادی نقش یا سهم نداشته باشند چرا که وقتی یک فعال اقتصادی مسئول می شود دچار تعارض منافع شده و عملا در سیاست گذاری ها ناخوداگاه به سمت حداکثر کردن سود خود رفته و یا به زیان خود اقدامی نخواهد کرد.

منبع: عصر اقتصاد

سیاستهای کلان در اقتصاد:

 

 

 

مشکلات اقتصادی و معضلات مهم مربوط به سیاست های کلان در اقتصاد اگر به موقع ریشه یابی نشود یا شناسایی درست صورت نگیرد، می تواند کشور و دولت یا حاکمیت را با بحران های جدی مواجه کند . توانایی کنترل هزینه ها در دولت ها منجر به مازاد هزینه یا کسری بودجه می شود و کلید اصلی حل این مشکل هم آن است که دولت ها تنها به وظایف حاکمیتی و نظارتی پرداخته و فعالیت های اقتصادی را کنار بگذارند.در شرایطی که دولت ها انضباط مالی درستی ندارند، توانایی کنترل هزینه های خود را از دست داده و با کسری بودجه مواجه می شوند، بنابراین خود بدنبال جبران این کسری رفته و وارد فعالیت های اقتصادی می شوند. از نظر ابن خلدون این اتفاق اقتصاد را از حالت رقابتی خارج می کند چرا که دولت ها با ورود به اقتصاد از سه ابزار انحصاری استفاده می کنند که موجب به حاشیه کشاندن بخش خصوصی می شود.ابزار اول حجم بزرگی از منابع و امکانات مالی در اختیار دولتها مثل منابع نفتی است. تا حدی که بخش خصوصی با آنها قابل رقابت نیستند. ابزار دوم قدرت و زور است که در اقتصاد به پشتوانه این قدرت استفاده می کنند. سومین ابزار، قدرت وضع قوانین و مقررات در دولت است. دولت می تواند به نفع گروههای خاص قوانین و مقرراتی را وضع کند. به این ترتیب بخش خصوصی تضعیف و کنار گذاشته می شود و بخش عمومی تقویت می شود.

ابن خلدون معتقد است چون دولت ها وارد فعالیت اقتصادی شده، وظایف حاکمیتی و نظارتی خود را رها کرده و در فضای اقتصاد از امکانات و ابزارهای خاص خود استفاده می کنند در نتیجه نقش بخش خصوصی کمرنگ شده و قدرت رقابت با دولت را نخواهد داشت. به دنبال آن اقتصاد رفاقتی می شود که تنها گروه های خاص و محدود می توانند در آن فضا فعالیت کنند.دولت ها، شبه دولت ها و تمام گروه هایی که از منابع عمومی برای فعالیت اقتصادی استفاده می کنند باید از اقتصاد خارج شوند مگر در زمان شکست بازار مثل بروز مسائل امنیتی، مسائل نظامی و یا مواردی که بخش خصوصی انگیزه برای فعالیت ندارد. در سایر موارد بخش خصوصی باید به فعالیت بپردازد.نهادگرایان با اقتصاد بازار مخالف نیستند بلکه با اقتصاد رها شده ای که به اسم بازار مطرح می شود مخالف هستند چرا که در شرایط تصدی گری دولت به هیچ وجه وضع اقتصاد بهتر نخواهد شد بلکه کسری بودجه دولت افزایش می یابد و نمی تواند هزینه ها را کنترل کند. از آنجایی که بخش خصوصی را هم از دور خارج کرده است، درآمدهای مالیاتی وی نیز کاهش می یابد.اگر دولت به معنای عام آن یعنی همه نهادها و گروه هایی که از منابع عمومی استفاده می کنند، شرایط کسب و کار را فراهم کنند، حقوق مالکیت را تضمین کنند و مانع از فعالیت گروههای قدرتی شوند که وضعیت کنونی را ایجاد کرده اند و هر روز هم قدرتمندتر می شوند، می توان به بهبود وضعیت اقتصادی امیدوار بود اما اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، نتیجه ای جز ناکارامدی بیشتر دولت و یاس و نا امیدی مردم نخواهد داشت.

ریسمان طلایی قدر دانی:

ھزاران ھزار سال پیش از آفرینش انسان، قدرت قدردانی توصیھ و بھ کار بستھ شده است و از آنجادر طیِ سده ھا و در قاره ھای مختلف از فرھنگ و تمدنی بھ فرھنگ بعدی نفوذ کرده و میکند. مذاھب اصیل اسلام،مسیحیت،یھودیت،بودیسم، سیک و ھندوییسم قدرشناسی را در مرکز وھستھ ی آیینیِ خود قرار داده اند.
حضرت محمد (کھ درود خداوند بر اوباد) میفرماید: سپاسگزاری برای فراوانیای کھ بھ شماعرضھ میشود، بھترین دلیل و بیمھ ای است برای ادامھ یافتن این فراوانی. یکی از متفکرین بزرگمشرق زمین نیز میگوید: شما ھیچ راھی ندارید مگر آنکھ قدردان و راضی باشید. لائو تزو گفتھاست: اگر شما از چیزھا بھ ھمانگونھای کھ ھستند لذت ببرید، آنگاه تمام دنیا بھ شما تعلق خواھدداشت. کریشنا گفتھ است ھرچھ را کھ بھ او تعارف شود با شادی و شعف میپذیرد. حضرت داوودپیامبر از شکرگزاری نسبت بھ تمام دنیا سخن گفتھ است، نسبت بھ ھر چیزی کھ بین زمین و بھشتقرار دارد و مسیح (ع) پیش از ھر معجزهاش شکرگزاری بھ جا میآورده است. در آیین بومیھایاسترالیا، تا ماساییھا و زولوھای افریقا، ازناواجوھای امریکا، شاونی و چروکی تا تاھیتیھا،اسکیمو و بومیھای موآریِ زلاندنو، شکرگزار بودن در ریشھ ی اولیھ ی آداب و رسومشان جایداشتھ است.
�بامدادان، ھنگامی کھ از خواب برمیخیزید، برای دیدن روشناییِ صبح سپاسگزاری کنید، برایغذا و شادیِ زندگیتان سپاسگزار باشید. اگر ھیچ علتی برای سپاسگزاری نمییابید، پس مشکلیدر خود شما ھست.�
تھ کومسھ (١٧۶٨-١٨١٣)رھبر قبیلھ ی شاونی سرخپوستان آمریکا:تاریخ سرشار از اشخاص سرشناس و نام آوری است کھ شیوه ی سپاسگزار بودن را بھ کاربستھ اند، و دستاوردھاشان، آنھا را در میان برترین مخلوقاتی قرار داده است کھ تاکنون زیستھاند: مھاتما گاندی، مادر ترزا، مارتین لوترکینگ، لئوناردو داوینچی، افلاتون، شکسپیر، آئسوپ، بلیک،امرسون، دیکنز، پروست، دکارت، لینکلن، یونگ، انیشتین و بسیاری از متفکران و اندیشمنداندیگر.

اکتشافات علمیِ آلبرت انیشتین،نگرش ما را بھ جھان تغییر داده است و ھنگامی کھ درباره یدستاوردھای تاریخیاش سؤال میشود، او تنھا از سپاسگزاری نسبت بھ دیگران میگوید. یکی ازذھنھای بسیار درخشان تاریخ، بیش از صدبار در روز از دیگران سپاسگزاری میکرد. آیا اینشگفتآور نیست کھ بسیاری از ناپیداھای عالم بر انیشتین مکشوف شد؟ او قدرشناسی را درتکتک روزھای زندگیاش تمرین کرد و در مقابل از انواع مواھب و نعمتھا برخوردار شد. ھنگامی کھ از اسحاق نیوتن دربارهی راز دستاوردھای علمیاش سؤال شد، او گفت کھ بر شانھ یغولھا ایستاده است. در سالھای اخیر، اسحاق نیوتن بھ عنوان بزرگترین کمک کننده بھ علم وبشریت شناختھ شده است. او ھمچنین ھمواره سپاسگزار تمام زنان ومردانی بوده کھ پیش از اوزیستھاند. دانشمندان، فلسفھدانھا، مخترعین،کاشفان و پیامبرانی کھ سپاسگزاری را بھ کاربستھاند، دستاورد آن را برداشت کردهاند و از توان ذاتیِ آن بسیار آگاه بودهاند. ھرچند کھ ھنوزقدرت و نیروی سپاسگزاری برای بسیاری از افراد ناشناختھ است. زیرا برای تجربھی سپاسگزاریدر زندگیِ خود باید آن را بھ کار ببندید.

شکر گذار باش:

مھم نیست کھ پیرو چھ دین و آیینی ھستید یا بھ طورکلی آدمی مذھبی ھستید یا خیر، این جمله ھای کتاب مقدس و قرآن، زندگیِ شما را دربرخواھد گرفت. آنھا قانون بنیادی و اساسیِ علم و جھان رابر شما آشکار میکنند.این قانونی جھانی است.قدرشناسی بھ سان قانونی جھانی عمل میکند کھ تمامیِ زندگیِ شما را دربرمیگیرد. براساس قانونجذب، کھ تمام انرژی و نیروی موجود در جھان پیرامون ما را از شکلگیریِ اتمھا تا حرکت گیاھان،را دربردارد، «ھر چیزی، مشابھ خود را جذب میکند.»این بدان علت است کھ سلولھای ھر موجود زندهای توسطقانون جاذبھ در کنار یکدیگر قرارگرفتھاند کھ این روند درباره اشیا نیز صادق است. در زندگیِ شما قانون برتفکر و احساساتتانحکومت میکند. چراکھ آنھا نیز انرژی ھستند، پس ھرآنچھ را کھ میاندیشید یا ھرچھ را کھاحساس میکنید بھ سوی خود جذب میکنید. اگر میاندیشید «کارم را دوست ندارم»، «پول کافی بھدست نیاوردهام»، «نمیتوانم شریک ایده الم را بیابم»، «نمیتوانم قبضھایم را پرداخت کنم»، «اوقدرمرا نمیداند»، «بچھ ام مشکلآفرین است»، «با والدین ام راحت نیستم»، «ھمسرم افتضاحھ»،«ازدواج من بھ مشکل برخورده»، بیشتر آنھا را بھ سمت خود جذب میکنید، ولی اگر بیشتر بھچیزھایی بیندیشید کھ از آنھا راضی و سپاسگزارید، مانند «کارم را دوست دارم»، «خانوادهام ازمن بسیار حمایت میکنند»، «من بھترین تعطیلات را داشتم»، «من امروز احساس فوقالعاده ایداشتم» یا «تعطیلات بسیار زیبایی را در پیک نیک در کنار پسرم گذراندم»، شما مخلصانھ وصادقانھ قدرشناسی را احساس خواھید کرد، قانون جذب بھ شما میگوید کھ بیشتر از پیش مسائل وفرصتھا را بھ دست خواھید آورد. ھمانگونھ کھ آھن بھ سوی آھنربا کشیده میشود، قدرشناسیِ شما نیز ھمچون آھنربا عمل میکند. ھرچھ بیشتر قدرشناس باشید، فراوانی و موھبتھای بیشتریرا بھ سوی خود جذب خواھید کرد. این یک قانون جھانی است!
شما گفتارھایی این چنینی را شنیده اید: «ھرچھ بکاری ھمان را برداشت میکنی»، «از ھر دستیبدھی، با ھمان دست پس میگیری». تمامیِ این گفتارھا نشانگر یک قانون است، ھمچنین بر قانونیجھانی مُھر تأیید میزند کھ دانشمند فرزانھ اسحاق نیوتن، کشف کرد و بھ جھانیان نمایاند.اکتشافات علمیِ نیوتن شامل قانون اساسیِ حرکت در جھان است، کھ یکی از آنھا میگوید:«ھرکنش، واکنشی برابر و در خلاف جھت خود را دریافت میکند»ھنگامی کھ قانون قدرشناسی را با قانون نیوتن درھم میآمیزید، ھر کنش شکرگزاری سبب دریافتواکنش متقابل میشود و آنچھ کھ شما دریافت میکنید، ھمواره برابر با آن قدردانیتان است کھ بھ جا آوردهاید. بھ این معنی کھ عمل سپاسگزاری باعث دریافت واکنش سپاسگزارانھ خواھد بود. اینسپاسگزاری ھرچھ صادقانھ و مخلصانھتر باشد (بھ بیان دیگر ھرچھ بیشتر سپاسگزار باشید) بیشتر دریافت خواھید کرد.

تاثیر اینده ربات ها در زندگی شخصی :

ظاهرا برده داری در دنیای امروز از میان رفته است؛ اما ظرف ده سال آینده باز هم به وجود خواهد آمد و به زودی همۀ ما در خانه هایمان خدمتکاران خانگی خودمان را خواهیم داشت.البته این بار برای داشتن آنها الزم نیست درگیر ستیز با نظام برده داری بشویم. این خدمتکاران که در زندگی روزمرۀ ما نقش پیشخدمتی همه کاره را دارند، رباتهایی هستند که از ترکیب چندین و چند فناوری خاص با هوش مصنوعی ایجاد شده اند.تکنولوژی رباتیک در دهۀ 50 میلادی پروبال گرفت و امروزه یکی از حوزههای بسیار پیشرفتۀ فناوری به حساب میآید که در زمینه های تولید، هوا و فضا، نظامی، امنیت مدنی و حمل ونقل به بشر خدمات بسیاری ارائه کرده است.رباتها هما کنون نیز در بسیاری از کارها به جای انسان فعالیت میکنند. به خصوص نمونۀ آن را در فضای تولیدی به خوبی میبینیم که حضورشان باعث کاهش صدمات به کارگران، کاستن از میزان حوادث و ضایعات شده است.در صنعت خودروسازی فناوری رباتیک به ما کمک کرده اتومبیلهایی تولید کنیم که جوشکاریهای دقیقتری انجام میدهند و عمال ایرادات بسیار کمتری دارند. حقیقت این است که این سطح از کیفیت را نمیتوان از نیروی انسانی انتظار داشت.در بخش بهداشت و درمان هم جراحیهای حساس و دقیق و بی عیب و نقصی را توسط رباتها شاهدیم که در برخی موارد در شرایطی انجام شده اند که پزشک جراح از بستر بیمار بیش از صدها مایل فاصله داشته است.فناوری رباتیک به جراحان امکان میدهد برشهای ظریف و دقیق ایجاد کنند و اعمال جراحیای انجام دهند که با توان و قابلیتهای بشری ممکن نیستند.با این حال رباتهایی که ما در طی قرن گذشته دیده ایم، عمدتا ثابت بودهاند و برای استقرار در محل و محیطی معین و به سرانجام رساندن کارهایی یکنواخت ساخته شدهاند.اما ا کنون در قرن بیستویکم، توجه معطوف به رباتهای متحرکی است که میتوانند با استفاده از یک پلتفرم سیار، طیف وسیعی از فعالیتها را در محیطی که برای نوع بشر قابلدسترسی نیست، انجام بدهند.

CRM یا مدیریت ارتباط با مشتری:

واژه CRM یا سیستم مدیریت ارتباط با مشتری است در حقیقت این سیستم‌ها راهبردی است برای جمع آوری نیازها و رفتارهای تجاری مشتریان تا به ایجاد روابطی قوی‌تر با آنها منجر شود. در نهایت رابطه قوی با مشتریان مهمترین رمز موفقیت هر کسب و کار است. CRM از سه بخش اصلی تشکیل شده است: روابط، مشتری و مدیریت. مدیریت ارتباط با مشتری متشکل از دستورالعمل‌ها، روش‌ها، فرایندها و راهبردهایی برای سازمان است تا بتوانند خواسته‌های مشتریان را تلفیق کرده و اطلاعات مربوط به آنان را نگهداری کنند (سلطانی و نویمی‌پور ، 2016).
منظور از مشتری مصرف کننده نهایی است که در روابط ارزش آفرین، نقش حمایت کننده را دارا می‌باشد. منظور از روابط؛ ایجاد مشتریان وفادارتر و سودمندتر از طریق ارتباطی یاد گیرنده می‌باشد و مدیریت عبارت است از خلاقیت و هدایت یک فرایند کسب و کار مشتری مدار و قرار دادن مشتری در مرکز فرایندها و تجارب سازمان. امروز در سازمان‌ها به مدیریت ارتباط با مشتری، اهمیتی استراتژیک داده شده است. در شرایط دشوار رقابت، ارتباط به هنگام و سازمان یافته با مشتریان، مناسب‌ترین راه افزایش رضایت مشتری، افزایش فروش و در عین حال کاهش هزینه‌هاست. با توجه به این مسائل، مدیریت ارتباط با مشتریان در سازمان‌ها، نوعی استراتژی تجاری به شمار می‌رود (فرید و همکاران، 1393)

باور درست!!!!!!!

یک روز استاد دانشگاه، به هر کدام از دانشجویان کلاس، یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت: یک دقیقه فرصت دارید بادکنکهای یکدیگر را بترکانید، هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد، برنده است.مسابقه شروع و بعد از یک دقیقه، من و چهار نفر دیگر با بادکنک سالم، برنده شدیم.سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت:

من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند، زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند، چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند، برنده باشد، که اینچنین هم شد.ما انسانها در این جامعه رقیب یکدیگر نیستیم، و قرار نیست ما برنده باشیم، و دیگران بازنده!قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم!میتوانیم با هم بخوریم، با هم رانندگی کنیم، با هم شاد باشیم و با هم...

پس چرا بادکنک دیگری بترکانیم....؟

راز شاد زیستن:

قانونى داريم كه هميشه ثابت است:"ما به محيطمان عادت ميكنيم" 

اگر با آدم‌های بدبخت نشست و برخاست کنید، کم کم به بدبختی عادت می‌کنید و فکر می‌کنید که این طبیعی است.اگر با آدم‌های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می‌شوید و آن را طبیعی می‌دانید.اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می‌شوید ولی در نهایت شما هم عادت می‌کنید به دیگران دروغ بگویید و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.اگر با آدم‌های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می‌شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.

"تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می‌کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی‌شوی"

👤 اندرو متیوس

اقتصاددان کیست؟

✏️به نظر نمی رسد که مطالعه اقتصاد نیازمند هیچگونه استعداد خاص غیر معمول و خارق العاده ای باشد... با این حال اقتصاددان‌های خوب و شایسته از نوادر روزگار هستند. موضوع ساده‌ای که در آن، تنها تعدادی ممتازند.

✏️احتمالا علت این تناقض در آن است که اقتصاددان شایسته می‌بایستی از ترکیبی از استعدادهای نادر برخوردار باشد. او باید به سطح بالایی از استاندارد در چندین مسیر متفاوت برسد و ترکیبی از استعدادها را که اغلب با هم دیده نمی‌شوند، داشته باشد. او باید تاحدی ریاضیدان، تاریخ دان، سیاستمدار و فیلسوف باشد.

✏️او باید علائم را درک کند ولی با کلمات حرف بزند.... او باید شرایط حاضر را در سایه گذشته برای مقاصد آینده مطالعه نماید. هیچ بخشی از طبیعت انسان یا نهادهای انسانی نباید خارج از چارچوب ملاحظات او قرار گیرد.

✏️او باید هدفمند و نسبت به هوی و هوس بی علاقه، همانند یک فرد گوشه گیر و عزلت گزین و فساد ناپذیر، همانند یک تصویرگر نقاش باشد اما با این احوال گاهی اوقات همانند یک سیاستمدار خاکی (واقع گرا) باشد".

روز شمار راز:

تجسم، روند خلق تصاویر در ذهن و لذت بردن از آنچه می‌خواهی است. وقتی تصویری ذهنی از آنچه می‌خواهی خلق کنی، افکار و احساسات داشتن آن را در زمان حال در خود ایجاد می‌کنی. قانون جذب این علائم مهم را می‌گیرد و تصاویر را به همان نحوی که در ذهنیت دیده‌ای، به تو بر می‌گرداند.

ازمایش توجیه:

شما هم به دام می افتادید همانطور که تقریبا به همان شکلی که ۳۰۰۰ شرکت کننده آزمایش مشهور روان شناس اجتماعی استنلی میلگرم به دام افتادند.
تصور کنید مردی با ظاهری موجه و روپوش سفید آزمایشگاهی نزد شما بیاید و ۲۰ دلار برای شرکت شما در آزمایشی علمی پیشنهاد کند. می گوید: «از شما میخواهم ۵۰۰ ولت شوک الکتریکی با شدتی دردآور به شخص دیگری وارد کنید تا ما بتوانیم نقش تنبیه را در یادگیری بهتر بفهمیم.» احتمالش هست که پیشنهادش را رد کنید چون این پول ارزش آسیب رساندن به انسانی دیگر را، حتی در راه علم، ندارد. البته معدودی برای همان ۲۰ دلار هم دست به این کار می زنند و برخی با ۲۰٫۰۰۰ دلار هم بدان راضی نمی شوند، اما به هرحال پژوهشگر می فهمد که پولش تا چه اندازه به کار می آید. حال تصور کنید که این دانشمند ذره ذره شما را اغوا کند. مثلا ۲۰ دلار پیشنهاد می کند برای وارد کردن یک شوک کوچک مثلا ۱۰ ولتی به کسی که در اتاق کناری نشسته تا ببینند این شوک توانایی مرد را برای یادگیری افزایش می دهد یا نه. حتی پژوهشگر آن ۱۰ ولت شوک را به خود شما هم وارد می کند تا ببینید اصلا در حدی نیست که بتوان حسش کرد. چنین می شود که قبول می کنید. ضرری که ندارد و این پژوهش هم جالب به نظر می رسد. (تازه خودتان هم همیشه دوست داشتید بدانید چند تا رودستی زدن به بچه به تربیتش کمک می کند یا نه!) پس این قدم نخست را بر می دارید. آن وقت پژوهشگر به شما می گوید که اگر شخص با اعمال این ۱۰ ولت باز هم پاسخ اشتباه داد، باید دکمه بعدی را فشار دهید که ۲۰ ولت شوک وارد می کند. ۲۰ ولت هم شوک کوچک و بی ضرری است. شما که ۱۰ ولت شوک به فراگیرنده وارد کرده اید، چرا ۲۰ ولتش نکنید؟ بعد می گویید ۲۰ ولت را که تحمل کرده. ۳۰ ولت فرق زیادی با ۲۰ ولت ندارد، پس دکمه ۳۰ ولت را فشار می دهید. فرا گیرنده باز خطا می کند و پژوهشگر می گوید لطفا به سطحی بالاتر یعنی ۴۰ ولت برو.
خط قرمزتان را کجا می کشید؟ چه زمانی تصمیم می گیرید که دیگر بس کنید؟ آیا ممکن است تا ۴۵۰ ولت، یا حتی فراتر از آن و تا دکمه ای که با علامت XXX خطر مشخص شده، پیش بروید؟ وقتی از همان ابتدا از افراد می پرسی که فکر می کنند تا چه اندازه پیش بروند تقریبا هیچکدامشان نمی گویند تا ۴۵۰ ولت پیش خواهند رفت. اما وقتی در موقعیت قرار می گیرند، ۶۶ درصد آنها تا بالاترین حد ممکن که می دانند خطرناک است، پیش می روند. آنها با توجیه هر قدمی که برمی دارند به این حد می رسند: این شوک کوچک که ضرری ندارد؛ ۲۰ ولت فرقی با ۱۰ ولت ندارد؛ اگر ۲۰ ولت را تحمل کرده پس با ۳۰ ولت هم آخ نمی گوید. هر قدم را که توجیه کردند، عملا قدم بعدی را برداشتند. برای بیشترشان دشوار بود که پس از رسیدن به میزان شوکی که می دانستند خیلی شدید است، ناگهان تصمیم بگیرند دست از این کار بکشند. شرکت کنندگانی که از همان مراحل اولیه مقاومت نشان دادند و اعتبار این آزمایش را زیر سؤال بردند، کمتر به دام افتادند و بیشتر پیش آمد که آزمایش را رها کنند.
آزمایش میلگرم به ما نشان می دهد که چطور مردم عادی در زنجیره ای از واکنش های رفتاری و به دنبالش توجيه هایی که می کنند، دست به کارهایی غیراخلاقی و آزاردهنده می زنند. وقتی ما ناظران با شگفتی یا تنفر آنها را مشاهده می کنیم، فراموش می کنیم که اینها اغلب طی فرآیندی کند و طولانی به قاعده هرم رسیده اند. مجرم در دادگاه به قاضی ، گفت: «من می دانم چه کرده ام. من جایی بین بلند پروازی ها و آرمان هایم قطب نمای اخلاقی ام را گم کردم. چطور می شود مردی درستکار قطب نمای اخلاقی اش را گم کند؟ کافی است کاری کنید که ذره ذره قدم های کوچکی در راهی بردارد، بعد با توجیه کردن خودش باقی راه را می رود. از کتاب کی بود کی بود.

انفجار آبله ها:

🔸مدیران درجه یک، کسانی را استخدام می‌کنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند، اما مدیران درجه دو و پائینتر، بدلیل نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایینتر را استخدام می کنند و آنها نیز نفرات رده های پایینتر را… (چون مسلما آنها هم نفرات درجه یک نیستند)لذا پس از مدتی، با موجی فراگیر از نفرات ضعیف و ناتوان در ساختارهای اجتماعی مواجه می شوید که معدود افراد توانمند یک سیستم را نیز فلج می کنند…

به این پدیده " انفجار آبله ها" میگویند.

مقاله‌ای از حقیقت رفتن شاه به قلم دکتر نادر گرامی:

🔷 شاه روزی از چشم غرب افتاد ، که فهمید ادامه حیات کشورش بستگی به منابع آب دارد ، همان اتفاقی که معمر قذافی بدنبالش بود و سرنگون شداز سال 1975 که شاه برای افزایش قیمت نفت به مکزیک رفت و قیمت نفت 18 درصد گران شد، کشورهای صنعتی تنها راه مبارزه با قیمت نفت و اوپک را سرنگونی عقاب اوپک می دانستند،درست در زمانیکه مردم امریکا بخاطر افزایش قیمت بنزین با اسب و گاری سر کار می رفتند و در برخی از کشور های اروپائی مثل ایتالیا واسپانیا و پرتقال از اتومبیل شخصی بدلیل گرانی بنزین استفاده نمی کردند و خطوط تاکسیرانی در اروپا نیمه تعطیل شد خیلی از سیاست مداران در ایران از شاه ایراد گرفتند که این عمل او باعث سرنگونیش خواهد شد اوائل سال 1355 بود 26 خرداد که شاه در جلسه هیئت دولت از عبدالمجید مجیدی رئیس سازمان برنامه و بودجه خواست گزارشی که به او داده اید برای هیئت دولت قرائت کند ....

گزارش مفصلی بود حدود 2 ساعت طول کشید اما چکیده این گزارش این بود .

ایران در منطقه خشک و نیمه صحرائی قرار دارد، دو سوم کشور کویر است که هیچ زراعتی در آن انجام نمی شود متخصصین زیست محیطی با بررسی های فراوان به این نتیجه رسیده اند که تا 50 سال آینده جمعیت کشور بمرز 100 ملیون نفر خواهد رسید و با توجه به گرم شدن کره زمین زراعت و کشاورزی در ایران بسختی و در برخی نقاط غیر ممکن است .شاه ادامه داد برای 100 ملیون ایرانی در 50 سال دیگر چه فکری کرده اید ؟ کجا کشاورزی کنند ؟ در کدام زمین دامداری کنند ؟ ما باید امروز با پول نفت تلاشمان در راه صنعتی کردن کشور باشد ما باید با ایجاد کارخانه های صنعتی بخصوص در مناطقی که آب نیست چرخه اقتصادی کشور را از حرکت باز نداریم این مردم فردا کار میخواهند ما در 50 سال آینده 50 میلیون نیروی جوان خواهیم داشت که نیاز به اشتغال دارند چه کنیم ؟ به آنها بگوئیم 50 سال پیش بفکر امروز شما نبودیم ؟ تمام تلاش دولت باید در راه صنعتی کردن کشور باشد ، 50 سال دیگر قیمت آب در ایران بیشتر از قیمت نفت خواهد بود اگر امروز با درآمد نفتی که داریم کارخانه های ورشکسته کشور های صنعتی را نخریم 50 سال دیگر ملتی گرسنه و بیکار خواهیم داشت ایران باید تا 10 سال دیگر از ژاپن و آلمان در صنعت جلو بزند وگرنه کاری برای آینده کشور نکرده ایم ، بعد از این کنفرانس هنری کسینجر به ایران آمد و رسماً به شاه اولتیماتوم داد که با افزایش قیمت نفت سرنگون میشوی !

شاه پاسخ داد در ایران اگر یکنفر سرنگون شود بهتر از آنست که شاهد سرنگونی مردم کشورم باشم، 3 سال بعد در سال 79 شاه سرنگون شد اما .....

سال پس از سرنگونیش از جیمی کارتر پرسیدند در کنفرانس گوادالوپ چه گفتی که دنیا با رفتن شاه ایران موافقت کردند؟ کارتر پاسخ داد به آنها گفتم شما تاب مقابله با ژاپن را ندارید چگونه دارید با دست خود ژاپن دوم را در خاورمیانه بوجود میاورید ...

نوآوری در فناوری:


نـــــوآوری در فــــــــناوری و در فرایندهـای تولیـد صنعتـی میتوانـد زمیــــــنه ساز توســــــــعه باشـــــــد. ایـن نوآوریهـا باعـث کاهـش هزینه های تولیــــــد و افزایـش بهـره وری تولیـد میشـــــــود و نــــــــــرخ ســـــودآوری ســـــــرمایه گذاری را بیــشتر میکنـد. مطالــــــــعات نشــــان مـــــیدهــــــــــد فعالیــــــــــتهای تحقــــــیــــــــقاتی و پیشـــــــــرفتهای صنــــــعتی جایـگاه ویـژهای دارد و درعرصۀ فناوریهای صنعـت فـوالد هـم ایـن نوآوریهـا میتوانـد زمینه سـاز افزایـش حجـم تولید و کاهش هزینه ها شود.کلیــر دیویــس، یکــی از کارشناســان صنعــت فــوالد و اســتاد دانشــگاه وارویــک بریتانیــا، در ایــن زمینــه میگویــد:پیشــرفتهای فنــاوری درزمینــۀ تولیــد فــوالد میتوانــد زمینــه را بــرای تولیــد محصــوالت بهتــر و با کیفیتتــر فراهــم کنــد و هزینه هــای تولیــد را هــم تقلیــل دهــد. افزایــش بهــرهوری مصــرف انــرژی و افزایــش بهــره وری نیــــــــروی کار در فراینــــــد تولیــد بــا اســتفاده از ایــن فناوریهــای تــازه زمینه ســاز بهبـــــــود عملکــــــرد صنـــــعت فـــــوالد میشــود. او بــه همـــــراه تیمــش در حـــــال مطالعــه روی سـاخت فنـاوری تـازهای در بخـش ریخته گـری کمربنـــــدی اســــت کـه محــــصول ایـن فنـاوری فوالدهایــــــی بســـــیار قــــــویتر، ســبکتر و قابلانعطافتــر نســبت به قبــل اســت.یکـــی از پروســـه های تولیـــدی نویـــن، پروســـۀ نوارهـای دوقلـو و ریخته گـری کمربنـدی اسـت کــه توســط شــرکت Nucor اســتفاده میشــود. مزیـــت اصلـــی ایـــن دو روش تـــازۀ تولیـــدی، فضـــای انـــدک موردنیـــاز در فراینـــد تولیدبـــا ایـــن روش اســـت. در کارخانه هایـــی کـــه بـــا ایـــن روشهـــا فـــوالد تولیـــد میکننـــد، تنهـــا ۲۰هکتـــار زمیـــن موردنیـــاز اســـت و بـــرای اینکـــه ســـرمایه گذاری در تولیـــد فـــوالد بـــه ســـودآوری برسـد، بایـد حداقـل ۵۰۰هـزار تـن فـوالد تولیـد
شــود. ایــن در حالــی اســت کــه کارخانه هــای فوالدســـازی دیگـــر بـــرای اینکـــه بتواننـــد در فراینـــد تولیـــد حضـــور فعـــال داشـــته باشـــند، نیـــاز بـــه داشـــتن زمینـــی بـــه مســـاحت ۲۰۰۰هکتـــار دارنـــد و بـــرای اینکـــه ســـرمایه گذاری در ایـن صنعـت بـرای آنهـا سـودآوری داشـته باشـد، بایـد بالغ بـر ۴میلیـون تـن فـوالد در هـر ســـال تولیـــد شـــود.امـــا Nucor تنهـــا شـــرکتی نیســـت کـــه از ایـــن فناوریهـــای تـــازه اســـتفاده کـــرده اســـت؛
بلــــــکه شــــــرکتهای فوالدســـازی دیگـــری از قبیـــل شـــرکت shangang کشـــور چیـــن، شـرکت salzgitter کـه یـک شـرکت فوالدسـازی آلمانـــی اســـت و شـــمار دیگـــری از شـــرکتهای فوالدســـازی آمریکایـــی و اروپایـــی از ایـــن
فناوریهـــای تـــازه اســـتفاده کرده انـــد تـــا از ایـــن طریـــق بتواننـــد هزینـــۀ تولیـــد را بـــه حداقـــل برســـانند. بـــا ایـــن روش میتواننـــد ســود بیشــتری از فراینــد تولیــد کســب کننــد و هزینـــه را بـــه حداقـــل برســـانند.ســرمایه گذاریهای تــازهای بایــد انجــام شوداکونومیــــــــست مینویســــــــــد تـــا زمانـــی کـــه تمامـــی کارخانه هـــای تولیـــدی بـــه اســـتفاده از فناوریهـــای جدیـــد روی بیاورنـــد زمـــان زیـــادی صـــرف خواهـــد شـــد؛ ولـــی در آن زمـــان شـــاید مـــا شـــاهد تلفیـــق کارخانه هـــای فوالدسـازی بـا کارخانه هـای فعـال در صنایـع پاییندســـتی ایـــن صنعـــت، بهخصـــوص صنعـت خودروسـازی باشـیم. انتظـار مـیرود تـــا ســـال ۲۰۵۰ میـــادی در هـــر کارخانـــه خودروسـازی یـک کارخانـه فوالدسـازی وجود داشــته باشــد کــه فــوالد موردنیــاز خودروســاز مذکـــور را تأمیـــن کنـــد.امـــا بـــرای اینکـــه ایـــن هـــدف محقـــق شـــود، ســـرمایه های تـــازهای موردنیـــاز اســـت کـــه در بخـش مطالعاتـی و سـاخت فناوریهـای تـازه صـــرف میشـــود. ایـــن ســـرمایه های جدیـــد در ابتـــدا بهعنـــوان هزینـــه شـــناخته میشـــود؛ ولــی بــا توجــه بــه منافعــی کــه در فراینــد تولیــد ایجـــاد میکنـــد یـــک ســـرمایه گذاری ســـودآور و بســـیار ثمربخـــش اســـت؛ بنابرایـــن نه تنهـــا دولتهـا بلکـه شـرکتهای فوالدسـازی بـزرگ هـــم بایـــد بـــا ســـرمایه گذاری در بخشهـــای تحقیـــق و توســـعه باعـــث بیشـــتر شـــدن فرصتهـــای نـــوآوری در صنعـــت فـــوالد و صنایـــع پاییندســـتی آن شـــوند.

ارزیابی تکنولوژی:

در ارزیـابی تکنولـوژي بایـد روشهـاي تولیـد در کنـار وضـعیت عرضـه و تقاضـا از
جنبه هاي مختلف بررسی شوند. عرضه و تقاضاي خوراك و عوامـل تـأثیر گـذار بـر آن از جمله عوامل مهم در تحلیل و ارزیابی اقتصادي و فنی فرآیندها به شمار میروند. فناوري مورد استفاده در هر فرآیند و تغییـرات و پویـایی هـاي آن و پیشـرفت هـا ي احتمـالی در فناوريهاي تولید میتواند روند یک فرآیند را تغییر دهد. آنچه پـس از تولیـد محصول اهمیت مییابـد، وضـعیت بـازار آن محصـول و وابسـتگی آن بـه شـاخص هـا ي گوناگونی همچون متغیرهاي سیاسی وسیاستگـذا ري، اسـتراتژي رقبـا، سـاختار بـازار، صرفه هـاي مقیـاس و دامنـه، تنـوع وگسـتردگی بـ ازار، کشـش تقاضـاي بـازار، قیمـت، محصولات جایگزین، مکملها و ... میباشد. رصد هم زمان این مجموعه عوامـل، بـدلیل همبستگی درونی بسیار مهم است. در حقیقت، تغییرات هر یک از این عوامل میتواند بر تصمیمات سرمایه گذاري در فرآیندها تأثیر قابل ملاحظه داشـته باشـد . بـه این ترتیب، تصمیمات سرمایه گذاري در فرآیندها نمیتواند با نگاه استاتیک و بر مبناي اطلاعات یک نقطه از زمان انجام گیرد و توجه به عامـل پویـایی بسـیار مهـم است. 
 (کیان و همکاران)

بازار محصول:

از جمله مؤلفه هاي مهم در بازار هر محصول، ساختار آن بازار میباشد. سـاختار بـازار بر روي طیفی که در یک طرف آن انحصار کامل (کنترل تنها یک عرضه کننـده بـر کـل بازار) و در طرف دیگر رقابت کامل (وجـود عرضـه کننـدگان بـی شـمار ) مـی باشـد، قـرار میگیرد. هر چه بازار به انحصار کامل نزدیکتر باشد، توان کنتـر ل عرضـه کننـدگان بـر قیمت بیشتر بوده و لذا استراتژي رقبا، پیروزي در نبرد قیمتی در بـازار خواهـد بـود . از سوي دیگر، هر چه ساختار بازار رقابتیتر باشد، کنترل هر عرضه کننده بـر قیمـت بـازار بسیار محدود بوده و بنگاهها به عامل ریسک نوسانات قیمت که در بازار تعیین مـی شـو د، حساستر خواهند بود، لذا یکی از اجزاي اساسـی مـدل پویـایی هـاي فنـی و اقتصـادي، تعیین ساختار بازار است. بـراي تعیـین سـاختار بـازار از شـاخص هـا ي تمرکـز اسـتفاده مـیشـود. در ایـن میـان دو شـاخص "نسـبت تمرکـز n بنگـاه برتـر بـازار" و شـاخص "هرفیندال- هیرشمن" از مقبولیت بیشتري برخوردار میباشند. 

سرمایه های انسانی:

سرمایه های انسانی، مکمل فعالیت های مبتنی بر اقتصاد دانایی محورند
وجود زیرساخت های نسبتا توسعه یافته  محرک بسیاری از فعالیت های اقتصادی است و نیز وجود سرانه اجتماعی، تسریع کننده مناسبات اقتصادی و اجتماعی است.خوشبختانه در کشور ما سرمایه های انسانی بسیاری انباشته شده است که با برنامه ریزی می توان از آنها به عنوان مکمل فعالیت های سرمایه گذاری در راستای اقتصاد دانایی محور استفاده کرد.بسیاری از دانشگاه ههای مادر و تخصصی و نیز موسسات تحقیقاتی به عنوان مراکز تولید علم و فناوری در کشور ما مستقر هستند و باعث توانمندی اقتصادی ویژه در خاورمیانه شده اند. کشور ایران با برخورداری از نعمت های طبیعی و نقش برجسته اش در تولید، ذخیره و انتقال انرژی و نیز برخورداری از واحدهای بزرگ صنعتی همچون ذوب آهن و مجتمع فولاد مبارکه می تواند یکی از کشورهای پیشرو در عمل به قانون بهبود فضای کسب و کار باشد.

12 خصوصیت اخلاقی که داشتن آنها  آدمی را ثروتمند می‌کند عبارت است:

🌷🌷🌷

1. رویکرد ذهنی مثبت
2. تندرستی واقعی
3. هماهنگی در روابط انسانی
4. رهایی از ترس
5. امید به موفقیت
6. نیروی ایمان
7. اشتیاق به بخشش
8. عشق ورزیدن به کار
9. منضبط بودن در کارها
10. انضباط شخصی
11. توانایی درک دیگران
12. امنیت اقتصادی

روز شمار راز

دلیل قدرتمند بودن تجسم این است که وقتی تصویری ذهنی از آنچه می خواهی، خلق می‌کنی افکار و احساسات داشتن آن را در زمان حال در خود ایجاد می‌کنی. تجسم صرفا تفکر متمرکز قدرتمند در قالب تصاویر است که به همان نسبت هم احساس ایجاد می‌کند.
تو با قدرت تجسم فرکانسی قوی به کائنات می‌فرستی. قانون جذب این علائم مهم را می‌گیرد و تصاویر را به همان نحوی که در ذهنت دیده‌ای، به تو بر می‌گرداند.

هجوم شومن ها:

✍️ همه چیز از MBA شروع شد. در سال ۱۳۷۸ به همت استاد گرانقدر دکتر علینقی مشایخی، دانش‌ آموخته دانشگاه MIT آمریکا، دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف اولین دانشکده وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بود که با هدف آموزش علوم مدیریت و اقتصاد با رویکردی نو و متفاوت از سایر مراکز آموزشی و تحصیلی، تاسیس شد. احساس نیاز مبرم سازمان‌های مختلف کشور به افرادی که علاوه بر دانش کاربردی خود در رشته‌های فنی-مهندسی و رشته‌های تجربی، نیاز به فراگیری دانش مدیریت دارند و خلایی که توسط مدیران رده‌بالا و رده‌های میانی حس می‌شد، انگیزه اصلی برای ایجاد رشته MBA در این دانشگاه شد.

✍️ این دانشکده در مدت زمان کوتاهی توانست دانشجویان با کیفیت دانشگاه‌های مطرح ایران را که اغلب در دوره کارشناسی مهندسی خوانده بودند را جذب کند و فارع‌التحصیلان خوبی را تحویل صنعت و سازمان‌ها بدهد. با گذشت زمان در نیمه دهه ۸۰ شمسی برخی دانشگاه‌های دیگر نیز این رشته را به دانشکده‌های مدیریت و فنی مهندسی خود اضافه کردند، که عبارت بودند از دانشگاه تهران، خواجه نصیر، مالک اشتر، سمنان، تبریز، امام خمینی قزوین و دانشگاه علوم و فنون مازندارن که این دوره را با همکاری دانشگاه کانپور هند برگزار می‌کردند.

✍️ با گذشت زمان در اوایل دهه ۹۰ دانشگاه‌های دیگری نیز به ارائه این رشته علاقه‌مند شدند. فارغ‌التحصیلان دهه ۸۰ به بازار کار اضافه شده بودند و عمدتا موفق و برند بودند و همین باعث شده بود که در دهه ۹۰ کنکور MBA جز کنکورهای با رقابت زیاد تلقی شود. موفقت چشمگیر این دانش آموختگان در بازار کار و رقابت شدید در کنکور کارشناسی ارشد، باعث توجه ویژه دلال‌ها و شومن‌ها به این رشته شد.

✍️ اندک اندک موسسات خصوصی و واحد آموزش آزاد دانشگاه‌های مطرح نیز به ارائه دوره‌های کوتاه مدت MBA روی آوردند. بازار خوبی ایجاد شد و در این بین عده‌ای بی‌کیفت و بی‌دانش که هرگز نمی‌توانستند از طریق کنکور سراسری به دوره‌های کارشناسی‌ارشد این رشته ورود کنند توانستند با شرکت در کلاس‌های تفریح‌گونه آخر هفته این دوره‌ها خود را دانش آموخته MBA بنامند. دوستانی که از طریق کنکور کارشناسی ارشد سازمان سنجش وارد دوره MBA شدند می‌دانند که این دوره چه دوره سخت و زمان بری است، پاس کردن ۵۷ واحد درسی در ۲ تا ۳ سال، همراه پروژه‌های متعدد برای هر درس. البته از سال ۹۴ دروس دوره MBA از ۵۷ واحد به ۴۸ واحد کاهش پیدا کرد.

✍️ شومن‌هایی که با شرکت در دوره‌های یک ساله خود را دکتر و یا MBA خوانده می‌نامند و از افراد کم اطلاع سواستفاده می‌کنند. کمتر هفته‌ای هست که این شومن‌ها کارگاه و همایشی نداشته باشند.

✍️ اما این روزها با پدیده بسیار خطرناکی مواجه هستیم، تعدادی از موسسات و واحدهای آموزش آزاد دانشگاه‌ها دوره DBA برگزار می‌کنند که افرادی که دانش‌ آموخته این دوره‌ها هستند نیز خودشان را دکتر معرفی می‌کنند. هر چند دوره‌های کوتاه‌مدت MBA و DBA که ورود به آنها از طریق کنکور سازمان سنجش نیست اعتباری از نظر سیستم آموزشی ایران ندارند، ولی بستری را برای کلاه‌برداری شومن‌ها مهیا کرده‌اند.

✍️ شومن‌هایی که با شرکت در دوره‌های یک ساله خود را دکتر یا MBA خوانده می‌نامند و از افراد کم اطلاع سواستفاده می‌کنند. کمتر هفته‌ای هست که این شومن‌ها کارگاه و همایشی نداشته باشند. در بین گرایش‌های MBA، گرایش بازایابی و برندینگ بیشتر از همه مورد حمله شومن‌ها قرار گرفته است و در بین زیر مجموعه‌های بازاریابی، مظلوم‌ترین حوزه، بازاریابی دیجیتال است. شومن‌ها عموما از کلید واژه‌های خاصی در معرفی خود استفاده می‌کنند، دانش‌ آموخته DBA، دانش‌ آموخته مدرسه آمریکای …، پدر بازاریابی، پدر استراتژی، نابغه بازاریابی، آقای استارتاپی، آقای هوش کسب‌و‌کار و…. .

❇️ در این بین حساسیت کم دانش‌ آموختگان واقعی MBA نیز به این افراد کمک کرده. انشالله در آینده نزدیک با اتحاد دانش آموختگان واقعی MBA، سوء استفاده شومن ها کمتر شود.

تقویم کیهانی:

ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ 13.8 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﯾﮏ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭﺁﻭﺭﯾﻢ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺑﺪﯾﻦ ﺳﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ :

ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﻣﻌﺎﺩﻝ ﭼﻬﻞ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﯼ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﮐﯿﻬﺎﻧﯽ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﻣﻌﺎﺩﻝ 27 ﻫﺰﺍﺭ ﻭ 800 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ.
ﺗﻘﻮﯾﻢ ﮐﯿﻬﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ 24 ﺭﻭﺯ 30 ﺍﻡ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺎ ﻣﯿﺮﺳﺪ …
ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺳﺎﻝ ، ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺑﯿﮓ ﺑﻨﮓ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯿﭙﺬﯾﺮﺩ.
ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 5 ﺭﻭﺯ ( 200 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﺎﻝ ) ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯿﺒﺮﺩ.
ﮔﺮﺍﻧﺶ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﮔﺎﺯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺩﻫﻢ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﯾﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻣﯿﭙﯿﻮﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺭﺍ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.
ﺍﯾﻦ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻫﻢ ﺍﺩﻗﺎﻡ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺭﺍ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺷﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﻧﺰﺩﻫﻢ ﺧﺮﺩﺍﺩ ﭘﺪﯾﺪ ﺁﻣﺪ.
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﯽ ﺍﻡ ﺁﺑﺎﻥ ﻣﺎﻩ ﭘﺪﯾﺪ ﺁﻣﺪ ( ﭼﻬﺎﺭ ﻭ ﻧﯿﻢ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ) ﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﺳﯿﺎﺭﺍﺕ ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ ﺷﻤﺴﯽ ﺑﺎ ﺷﺮﻭﻋﯽ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﭘﺪﯾﺪﺍﺭ ﺷﺪﻧﺪ.

ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺩﯼ ﻣﺎﻩ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍﯼ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺣﯿﺎﺕ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺪﯾﺪﺍﺭ ﺷﺪ؛
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺷﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺁﻣﺪ.
( ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺣﯿﺎﺕ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 10.3 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎ ﻣﯿﮕﺬﺷﺖ! )
ﺩﺭ ﻫﺸﺘﻢ ﺑﻬﻤﻦ ﻣﺎﻩ ﮐﯿﻬﺎﻧﯽ ﺣﯿﺎﺕ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪ؛
ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻣﯿﮑﺮﻭﺳﮑﻮﭘﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻧﺪ، ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ، ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻃﺮﺍﻓﺸﺎﻥ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩﻧﺪ.
ﺩﺭ ﭘﺎﻧﺰﺩﻫﻢ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﻫﺎ ﺍﻭﺝ ﮔﺮﻓﺖ، ﮔﻮﯾﺎ ﺧﺸﮑﯽ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﺴﺎﻋﺪ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻨﻮﻉ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺪ،ﮔﯿﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺗﯿﮑﺘﺌﺎﻟﯿﮏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺟﺎﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺎ ﺑﺮ ﺧﺸﮑﯽ ﻧﻬﺎﺩ.
ﺟﻨﮕﻞ ﻫﺎ، ﺩﺍﯾﻨﺎﺳﻮﺭ ﻫﺎ، ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ، ﺣﺸﺮﺍﺕ، ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻫﻔﺘﻪ ﯼ ﺁﺧﺮ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺗﮑﺎﻣﻞ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮔﻞ ﺩﺭ 26 ﺍﻡ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﺷﺪ.
ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ 6 ﻭ 24 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﯼ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﺭﻭﺯ 28 ﺍﻡ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﮐﯿﻬﺎﻧﯽ ( ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ 100 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ) ﺳﯿﺎﺭﮐﯽ ﺑﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻧﻘﺮﺍﺽ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﯼ ﺩﺍﯾﻨﺎﺳﻮﺭﻫﺎ ﺷﺪ.

ﻭ ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ …!
ﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﮐﯿﻬﺎﻧﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪﯾﻢ.
ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺳﺎﻋﺖ 23 ﻭ 57 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻭ 30 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﺸﺮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻫﺎﯼ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﻏﺎﺭ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﮐﯿﻬﺎﻧﯽ ﻧﮕﺎﺷﺖ.
ﺳﺎﻋﺖ 23:59 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻭ 46 ﺛﺎﻧﯿﻪ !!!!!
ﻫﻤﯿﻦ 14 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﯼ ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﻣﯿﺪﻫﺪ !
ﻭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻏﻠﺐ ﺍﺳﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ 14 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ !
ﺩﺭ 23:59:46 ﺛﺎﻧﯿﻪ (ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ) ﻣﺎ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﮐﺮﺩﯾﻢ،
ﻣﻮﺳﯽ ﻫﻔﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﯼ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ؛
ﺑﻮﺩﺍ ﺷﺶ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻗﺒﻞ؛
ﻣﺴﯿﺢ ﭘﻨﺞ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻗﺒﻞ؛
ﻣﺤﻤﺪ ﺳﻪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻗﺒﻞ.
ﺣﺘﯽ ﺩﻭ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﺸﻒ ﻗﺎﺭﻩ ﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻧﮕﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﯼ ﺁﺧﺮ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﮐﯿﻬﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻨﺶ ﺭﺍ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﮐﻨﯿﻢ.
.
ﺭﻭﺵ ﻋﻠﻤﯽ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻃﯽ ﺣﺪﻭﺩ ﭼﻬﺎﺭ ﻗﺮﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻟﯿﻠﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻠﺴﮑﻮﭖ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺑﻪ ﮔﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻩ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﭘﻬﻨﻪ ﻓﻀﺎ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻨﮕﺮﯾﻢ ﺗﺎ ﮐﺸﻒ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﻟﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻣﺎ ﺍﺑﺰﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ …
ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻠﻢ ﻣﺎ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﯽ ﻭ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻭ ﭘﺎﻧﺼﺪ ﻭ ﺳﯽ ﻭ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺯ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻈﻤﺖ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﮐﯿﻬﺎﻧﯽ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺭﻭﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺪﻭﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩ .

در رابطه با چگونه کار کردن

✳️ تیم کوک، یکی از بزرگ ترین مردان دنیای تکنولوژی که از زمانی که در سال ۱۹۸۸ وارد اپل شد، توانست اعتبار این شرکت را بازگرداند؛ می‌گوید: همه آنچه برای رسیدن به موفقیت نیاز دارید، این است که بر علایق خود متمرکز شوید. وی در یکی از مصاحبه های خود می گوید: کاری را که عاشق آن هستید انجام دهید، قلب خود را روی آن کار بگذارید و بعد، تنها لذت ببرید...

✳️ مارسل شانتس، مدیر و مؤسس شرکت core می گوید: «۱۰ سال پیش، زمانی که من از سخت کار کردن برای شرکت انصراف دادم و شروع به هدایت مشتری ها کردم، عمیقاً می دانستم این کاری است که همیشه می خواستم انجام بدهم؛ اینکه به دیگران کمک کنم تا موفق باشند و پیشرفت کنند. اما آن زمان کاملاً آگاه نبودم که این موضوع، هدف نهایی من خواهد شد. این کار، به صورتی طبیعی تبدیل به شوق و شوری شد که با عشق آن را دنبال می کردم.»

✳️ هدف شما دقیقاً همان چیزی است که بدون انجام دادنش نمی توانید به زندگی ادامه دهید. حتی اگر ارزش مالی کمی در میان باشد، به هرحال آن کار را انجام خواهید داد؛ چراکه عاشق آن هستید. وقتی کشف می کنید که این هدف شما است، این کار تبدیل به انگیزه ای می شود که شما را زنده نگه می دارد.


🔴 تیم کوک زمانی که از دانشگاه گلاسگو مدرک افتخاری گرفت، به دانشجویان این دانشگاه گفت:

✅ شما باید فصل مشترک کاری را که به آن شور و شوق دارید و آنچه به مردم خدمت می کند، پیدا کنید. اگر این نقطه ی تلاقی را پیدا نکنید، در زندگی خوشحال نخواهید بود.

✅ کوک در ادامه ی صحبت هایش به دانشجویان گلاسگو می گوید: میان اعتیاد به کار و عاشق کار خود بودن، تفاوت بزرگی وجود دارد. همچنین تفاوت زیادی بین این موضوع وجود دارد که عاشق کاری بشوید که فقط برای شما سودآور است و کاری که خدمتی به دیگران ارائه دهید.

پندانه

📕 این پندی است که براساس آن زیسته‌ام:

برای بدترین حالت آماده شو،

انتظار بهترین اتفاقات را داشته باش

و هر آن‌چه که پیش آمد را بپذیر...

🖍 هانا آرنت (فیلسوف و تاریخنگار زن آلمانی که در آمریکا سال‌ها استاد دانشگاه در رشتهٔ تئوری سیاسی بود و از چند کشور، ده‌ها دکتری افتخاری گرفت و جایزهٔ آلمانی‌زبان لِسینگ و فروید را نیز از آن خود کرد.)

فناوری:

فناوری چه درونزا و مبتنی بر فعاليتهای تحقيق و توسعه داخلی باشد و چه با منشأ خارجی و برونزا تلقی شود، مستلزم مديريت بر فرآيند انتقال و توسعه می باشد. نوآوری عامل پيشرفت کشورهای توسعه يافته و عامل حسرت کشورهای در حال توسعه می باشد. امروزه فناوری نقش اساسی در بهبود زندگی مردم ايفا می نمايد لذا استفاده از نظريات و تخصص جامعه نخبگان دانشگاهي و صنعتي براي برنامه ريزي جهت تقويت چرخه صنعت و تولیدات در زمینه های مختلف علوم ، مهندسی و بکارگیری یافته های جدید جهت بومی سازی و بکارگیری تکنولوژه های نوین مهندسی در جهان یک نیاز مهم می باشد. امروزه ضرورت توجه به وجود عناصر کاربردی در علوم و مهندسی می تواند حتی پایه های تولید ناخالص ملی برای عرصه صادرات پایدار به کشورهای منطقه و جهان تلقی گردد لذا تقویت هرچه بیشتر تکنولوژی در علوم و مهندسی و توسعه پایدار شهری موجبات باروری و خودباوری مردم یک کشور را نوعاً افزایش داده و آنرا به یک کشور مهم در جهان تبدیل می نماید. آنچه مسلم است حرکت به سوی توسعه وآبادانی زمانی محقق خواهد شدکه زیرساخت های علمی وعملی موجودباشد، دانشگاه ها ، سازمان های مهندسی وسایردستگاه های اجرایی ضامن ومجری ایجاد این زیرساخت ها می باشند.

در وصف مولایم:

ایوان تو برده است دل شاه و گدا را
حیران تو کرده است خدا آینه ها را

ایوان نجف سر در ایوان بهشت است
یعنی به علی داده خدا عرش عُلا را

هستند گدای تو شریفاً و وضیعاً
هستند غلام تو صغاراً وکباراً

قَدهامَتِ الاوهام ، و قد ذلت الاقدام
هرکس به نجف آمده دیده است خدا را

عیسی که نشسته است به امّید شفایی
موسی که شکسته است در این طور عصا را

تا نام علی را پدرم خواند به گوشم
دادم به هوای تو دل بی سر و پا را

عمری است گواهند طپش های دل من
با یاد تو پرپر زدم ایوان طلا را

انگار هوای نجف افتاده به جانش
پاییده ام امشب دو سه تا کوچه صبا را

ما بی حرمت آه کشیدیم ، نسیما !
بردار و ببرسمت نجف این همه ... هاآآآآآآآ را

امشب به سرم زد که مدیح تو بگویم
با آن که ندارم جگر مدح و ثنا را

تا آن که مدد از تو گرفتم که قلم ریخت
در گوش من این زمزمه ی روح فزا را

قربان حبیبی که به یک گوشه ی چشمش
دیوانه ی خود کرده تمام عقلا را

قربان نگاری که ازاو زودتر از ما
جبریل خریده است به جان درد وبلا را

قربان طبیبی که به یُمن نفس او
هرکس که رسیده است گرفته است شفا را

قربان امیری که سرخوان قناعت
با نان جُوی ساخته لیلاً و نهارا

قربان غریبی که به تاریکی شب ها
بردوش کشیده است غذای فقرا را

ناز قد و بالاش ، که تاصبح قیامت
خم کرده رکوعش قد محراب دعا را

با شهد بیانی به گوارایی کوثر
کرده است اسیر لب خود آب بقارا

دور و برِ هردانه ی انگور ضریحش
عالم همه مست اند" وَ ماهُم بِسُکاری"

ساقی که علی باشد یعنی به نگاهی
درجام جهان ریخته انوار هُدی را

یارب به تو سوگند مبادا که بگیری
ازخاک سرِکوچه ی حیدرسر ما را

"طوبی لَکَ" ای مهر ولایت که درآفاق
حکم تو گرفته است همه ارض و سما را

تا سایه ی خورشید نجف برسرم افتاد
ای ماه سمرقند نداری تو بخارا !

گر پاک نسوزم سراین عشق علی جان
"مَن ماتَ عَلی حُبّ" تو آید به چه کارا؟

فانی نشوم در تو اگر باچه کنم طیّ
این پیچ و خم تیره ی دالان بقا را؟

با سوز غم عشق تو مرهم نستانم
با درد تو انداخته ام دور دوا را

بگذار نمازم را سمت تو بخوانم
برهم نزن ای قبله ی من قبله نما را

تامعنی "الله صَمد" را بشناسی
کافی است ببوسی در این صحن و سرا را

تا دوستی اش اصل نماز است ، مؤذن
بی نام علی نعره نزن "حَیّ علی" را

احرام نبندید ، بمانید و نگیرید
بی سعی و صفای حرمش راه مِنا را

توحید علی را احدی درک نکرده است
چشمان علی جور دگر دیده خدارا

والله که هرکس ز علی روی بتابد
یک مرتبه هم سجده نکرده است خدا را

او بود که در خانه ی توحید فرو ریخت
بر خاک مذلّت هُبل و لات و عُزی را

او بود که برداشت چو کاهی درخیبر
او بود که آورد به قاموس فَتی را

حیثیّت ما درعدم ماست وگرنه
درحضرت خورشید چه قدری است سُها را ؟

سرها همه افتاد و سپرها همه افتاد
تاتیغ تو چرخید یمیناً و یساراً

اعناق صنادید عرب را توشکستی
بازوی تو آموخت به شمشیر غَزا را

از هیبت نام تو بلرزد دل هستی
تا از کمرت باز کنی تیغ دوتا را

برگشت به ایمای توخورشید به مشرق
پلک تو به هم ریخت قدررا و قضا را

روباه چه سنجد که برد دست به شمشیر
مرحب چه شناسد جگرشیرخدا را

والله که در معرکه ها حیدر کرّار
اندازه ی یک پلک ندیده است قفا را

حدّ تو به هم ریخته اعصاب قلم را
شآن تو بریده است زبان شعرا را

تا هست به فرمان تو مِنهاج بلاغت
باید که ببندند دکان فصحا را

ما هرچه که گفتیم علی برتر ازآن است
مانده است قلم مدح امیرالامرا را

غیر از اَحَد و احمد ما فوق علی نیست
گشتیم "عَلی فَوق ، ومَن تَحتَ ثَری را

کفراست بگویید که غالی شده ام من
بربنده ی حیدر نزن این تهمت ها را

این ها رشحاتی است که وام از توگرفتم
ورنه چه کسی داده به من طبع رسا را

گر مست و غزل خوان ولای تو نبودم
درمن چه کسی ریخته این شور و نوا را

ما بی تو چه داریم به جز رویِ سیاهی
ما با تو نداریم غم روز جزا را

ازعشق تو عمری است که درجوش و خروشم
بگذار بمانم به همین حال خدا را


در وصف مولایم:

ایوان تو برده است دل شاه و گدا را
حیران تو کرده است خدا آینه ها را

ایوان نجف سر در ایوان بهشت است
یعنی به علی داده خدا عرش عُلا را

هستند گدای تو شریفاً و وضیعاً
هستند غلام تو صغاراً وکباراً

قَدهامَتِ الاوهام ، و قد ذلت الاقدام
هرکس به نجف آمده دیده است خدا را

عیسی که نشسته است به امّید شفایی
موسی که شکسته است در این طور عصا را

تا نام علی را پدرم خواند به گوشم
دادم به هوای تو دل بی سر و پا را

عمری است گواهند طپش های دل من
با یاد تو پرپر زدم ایوان طلا را

انگار هوای نجف افتاده به جانش
پاییده ام امشب دو سه تا کوچه صبا را

ما بی حرمت آه کشیدیم ، نسیما !
بردار و ببرسمت نجف این همه ... هاآآآآآآآ را

امشب به سرم زد که مدیح تو بگویم
با آن که ندارم جگر مدح و ثنا را

تا آن که مدد از تو گرفتم که قلم ریخت
در گوش من این زمزمه ی روح فزا را

قربان حبیبی که به یک گوشه ی چشمش
دیوانه ی خود کرده تمام عقلا را

قربان نگاری که ازاو زودتر از ما
جبریل خریده است به جان درد وبلا را

قربان طبیبی که به یُمن نفس او
هرکس که رسیده است گرفته است شفا را

قربان امیری که سرخوان قناعت
با نان جُوی ساخته لیلاً و نهارا

قربان غریبی که به تاریکی شب ها
بردوش کشیده است غذای فقرا را

ناز قد و بالاش ، که تاصبح قیامت
خم کرده رکوعش قد محراب دعا را

با شهد بیانی به گوارایی کوثر
کرده است اسیر لب خود آب بقارا

دور و برِ هردانه ی انگور ضریحش
عالم همه مست اند" وَ ماهُم بِسُکاری"

ساقی که علی باشد یعنی به نگاهی
درجام جهان ریخته انوار هُدی را

یارب به تو سوگند مبادا که بگیری
ازخاک سرِکوچه ی حیدرسر ما را

"طوبی لَکَ" ای مهر ولایت که درآفاق
حکم تو گرفته است همه ارض و سما را

تا سایه ی خورشید نجف برسرم افتاد
ای ماه سمرقند نداری تو بخارا !

گر پاک نسوزم سراین عشق علی جان
"مَن ماتَ عَلی حُبّ" تو آید به چه کارا؟

فانی نشوم در تو اگر باچه کنم طیّ
این پیچ و خم تیره ی دالان بقا را؟

با سوز غم عشق تو مرهم نستانم
با درد تو انداخته ام دور دوا را

بگذار نمازم را سمت تو بخوانم
برهم نزن ای قبله ی من قبله نما را

تامعنی "الله صَمد" را بشناسی
کافی است ببوسی در این صحن و سرا را

تا دوستی اش اصل نماز است ، مؤذن
بی نام علی نعره نزن "حَیّ علی" را

احرام نبندید ، بمانید و نگیرید
بی سعی و صفای حرمش راه مِنا را

توحید علی را احدی درک نکرده است
چشمان علی جور دگر دیده خدارا

والله که هرکس ز علی روی بتابد
یک مرتبه هم سجده نکرده است خدا را

او بود که در خانه ی توحید فرو ریخت
بر خاک مذلّت هُبل و لات و عُزی را

او بود که برداشت چو کاهی درخیبر
او بود که آورد به قاموس فَتی را

حیثیّت ما درعدم ماست وگرنه
درحضرت خورشید چه قدری است سُها را ؟

سرها همه افتاد و سپرها همه افتاد
تاتیغ تو چرخید یمیناً و یساراً

اعناق صنادید عرب را توشکستی
بازوی تو آموخت به شمشیر غَزا را

از هیبت نام تو بلرزد دل هستی
تا از کمرت باز کنی تیغ دوتا را

برگشت به ایمای توخورشید به مشرق
پلک تو به هم ریخت قدررا و قضا را

روباه چه سنجد که برد دست به شمشیر
مرحب چه شناسد جگرشیرخدا را

والله که در معرکه ها حیدر کرّار
اندازه ی یک پلک ندیده است قفا را

حدّ تو به هم ریخته اعصاب قلم را
شآن تو بریده است زبان شعرا را

تا هست به فرمان تو مِنهاج بلاغت
باید که ببندند دکان فصحا را

ما هرچه که گفتیم علی برتر ازآن است
مانده است قلم مدح امیرالامرا را

غیر از اَحَد و احمد ما فوق علی نیست
گشتیم "عَلی فَوق ، ومَن تَحتَ ثَری را

کفراست بگویید که غالی شده ام من
بربنده ی حیدر نزن این تهمت ها را

این ها رشحاتی است که وام از توگرفتم
ورنه چه کسی داده به من طبع رسا را

گر مست و غزل خوان ولای تو نبودم
درمن چه کسی ریخته این شور و نوا را

ما بی تو چه داریم به جز رویِ سیاهی
ما با تو نداریم غم روز جزا را

ازعشق تو عمری است که درجوش و خروشم
بگذار بمانم به همین حال خدا را